Thursday, March 15, 2007

نه اينك وقت آرميدن است

روزها گذشت از رويش جوانه اى
که سال پيش
به سمت قبله ام وطن
آهسته پا گرفت
در گذار از اين زمان
گر چه شاخه هاى عشقمان
خشکيده و افسرده گرديد
در هواى تلخ اين ديار دور
ليکن هنوز
ريشه راه مى زند به سوى سرزمينمان
ساقه بانگ مى دهد به غنچه ها
که هان
سر برآوريد از ميان شاخه ها
نه اينك وقت آرميدن است
و اين ميان
ناگهان
صدائى از سر خشم و نفرتى عجيب
نعره مى زند بر اندام بيشه ها
که خيز برآوريد و همصدا شويد
از براى خاکمان
که محبوس دژخيم و اهريمن است
على امین